ایرج جنتی عطایی :
رَدای عشق پوشید،شبِ خاکستری پوش!
چراغون شد از آغاز،حریمِ سردِ آغوش!
من و خاکسترِ عشق،تو و گل باغِ روشن!
به بادم دادی اما،نجاتم دادی از من!